Tuesday, January 09, 2007
تازه از راه رسیده ایم اما گویی مردمان اینجا همه آرزوی رفتن داشته اندو دارند ؛ ما هم به آنها می اندیشیم به همه آنان که قصد پرواز داشتن اما با پاهای بسته راه به جایی نبردندما هم در این راه بهارو بارانی ندیدیم که چیزی برای گفتن داشته باشیم اما در آرزوی این هستیم که روزی در کویر خودمان به آرزو های خود برسیم
آرزو داریم بال و پرداشتیم و به دنبال آرزوهای خود پرواز می کردیم ؛ هرجا که خواستیم اوج میگرفتیم و به راحتی ار کویر ها فاصله می گرفتیم و هرجا دشتی سرسبز دیدیم می نشتیم
در دست ؛ نوشته های شفیعی کدکنی رو دارم چه خوب این معنی رو رسانده
به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زینجا ، هوس سفر نداری ز غبار این بیابان
همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم ، به کجا چنین شتابان
به هر آن کجا که باشد بجز این سرا سرایم
سفرت به خیر اما ، تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را
صدای موسیقی رو زیاد می کنم ؛ در ابتدا صدای ساده ی پرنده ها شنیده میشه بعد آکورد های گیتار آکوستیک چه گوش نوازه، برای هزارمین باره که آهنگ رو می شنوم! سال های سال ولی باز هم نو و تازست
نام آهنگ ساز صابر راستین ، نمیشناسمش فقط همین آهنگو ازش شنیدم ، شاید آهنگ ساز حرفه ای نباشه ، احساس آهنگ فوق العادست و شاعر ايرج جنّتی عطائی ؛ نمی دونم چرا ولی دیگه هیچ وقت چنین شعری گفته نشده حتی از او
تقابل آزادی و اسارت ، اسارت انسان ها به همه چی ، اسارتی که خودمون ؛اون رو درست کردیم ، خوشبختی ها، بدبختی ها، فقر، عشق، تنفر ، ... همه و همه زاده ی خودمونه
درودل یک انسان با یک پرنده ی مهاجر ! ماجرای چنین شعریه ؛ که سال هاست بهش فکر میکنم
اي پرنده مهاجر ، اي پر از شهوت رفتن
فاصله قد يه دنياست ، بين دنياي تو با من
تو رفيق شاپركها ، من تو فكر گلّمون
تو پي عطر گل سرخ ، من حريص بوي نونم
دنياي تو بينهايت همه جاش مهموني نور
دنياي من يه كف دست روي سقف سرد يك گور
من دارم تو آدمكها ميميرم ، تو برام از پريها قصه ميگي
من توي حيله وحشت ميپوسم ، برام از خنده چرا قصه ميگي
اما اوج داستان همراه با اوج صدای خواننده که هیچ وقت چنین خوب نخونده ؛ ای کاش می تونستم باز هم صدای موسیقی رو زیاد و زیادتر کنم ! تنظیم ساده آهنگ چرا باعث نمیشه از آهنگ خسته بشم
کوچه پش کوچه خاکی ، در و دیوار شکسته
آدم های روستایی ، با پا های پینه بسته
پيش تو يه عكس تازه است واسه آلبوم قديمي
يا شنيدن يه قصه است از يه عاشق قديمي
براي من زندگي اينه ، پر وسوسه پر غم
يا مثل نفس كشيدن ، پر لذت دمادم
شاید بهتر باشه به نمادهایی که برای زندگیمون ساختیم دوباره نگاه بیاندازیم ، شاید جسم ها نتونند مثل پرنده ی مهاجر شعر ایرج جنتی و یا مثل نسیم در شعر شفیعی کدکنی آزادانه پرواز کنند و به جای امنشون برسند ولی معنویت ها و درون انسان میتونه همه جا رو یکسان کنه و به بهشت تبدیل کنه! جان تو
دانلود آهنگ " نسیم " با شعر زیبای شفیعی کدکنی و اجرای عالیه عصار همراه ارکستر سمفونیک لندن به رهبری شهرداد روحانی
دانلود آهنگ پرنده مهاجر با صدای داریوش