Wednesday, December 06, 2006
صحبت کردن در مورد موسیقی احتیاج به اطلاعات بسیار زیاد داره و گاهی صحبت های نامربوط به این هنر لطمه میزنه . هنر موسیقی که همیشه برترین هنر شناخته میشه پیچ و خم های بسیاری رو در خودش جای داده . تاثیری که یک قطعه ی پنج دقیقه ای موسیقی میتونه در زندگی یک انسان بزاره هنوز در چیزه دیگه ای کشف نشده موسیقی به تنهایی و بدون داشتن کلام به راحتی قادر به انتقال احساس و عواطف به مخاطب هست ولی برای تاثیر گذاری بیشتر و انتقال مستقیم احساس گاه از کلمات هم استفاده میشه ؛ جملات آهنگین و غیر آهنگین که توسط خواننده اجرا میشه و با ترکیب اون با سازهای دیگه کار روتکمیل میکنه
در سال های اخیر با ورود شاعران جوان به عرصه موسیقی باکلام و شعرهای یکنواخت آنها آهنگسازان رو دچار یکنواختی بسیار بدی کرده ؛ شاعرانی که چشم را برحقایق بسته اند و گویی بالاترین مقام را در ساخت یک اثر هنری دارند باید کم کم از این عرصه خداحافظی کنند ! دلیل چنین حرفی رو در چند جمله بیان میکنم
در موسیقی باکلام به طور کلی به دو روش عمل میشود نوع اول به این صورت که اول شعر به وجود میاد و سپس ملودی براساس شعر ساخته میشه و نوع دوم برعکس این عمل و ابتدا ملودی نوشته میشه و سپس روی اون شعر سروده میشه مانند آهنگ باور و بی تو از شادمهر که بر اساس ملودی خارجی نوشته شده و یا آهنگ های گذشته ما که بسیار تعجب آور است که آهنگ های ده ی چهه و پنجاه ما بر اساس نوع دوم ساخته میشد و هر دو عامل شعر و آهنگ بسیار استوار بود
باید شعر و ملودی و یا دست کم یکی از این عوامل استواری لازم رو داشته باشند تا به نوعی ماندگاری برسیم
در حال حاضر عامل موفقیت آهنگ های ما ملودی های قوی هستند ! یعنی تمامی به ظاهر شعر های ما افتضاح و غیر قابل قبول و اگر ملودی قوی روش بشینه آهنگ به نوعی میگیره و در غیر این صورت بعد دو سه روز ! همه چی فراموش میشه انگار نه انگار یک اثر هنری ! خلق شده
آیا دست نویس های انسانی که تمام دیدگاهش به عشق از صبح تا شب بدی گفتن از معشوق است اثر هنریست ؟ و یا بلعکس
مگر دنیای ما دنیای پاکی هاست ؟ مگر تمام مشکلات ما حل شده و فقط دیدن معشوق مشکل ماست ؟ گفتن از بدبختی ها و یا گفتن از خوشبختی های دیگر ژست سیاسیت ؟ ترانه سرا یا عاشق سرا! هایی که هر روزو هر روز با گذاشتن کلمات مشابه هم و به خیال اینکه بهترین هستند روز به روز نام هنر مند را که خود بر خود نهاده اند لگد مال میکنند و در سویی دیگر شاعرانی که به خیال نوآوری تنفرآمیز ترین کلمات را در قالب شعر به خورد مخاطب میدهند آیا به شعور مخاطب فکر کرده اند
در این آسفته بازار ترانه سراییست که بعضی خواننده و آهنگ سازان روی به ملودی سازی آورده اند و با گذاشتن کلمات مناسب روی این ملودی ها خواسته اند لااقل در یک طرف که ساخت ملودیست موفق باشند و خود را درگیر این بظاهر ترانه سرایان نکنند--به این معنی که اول ملودی به وجود میاد بعد شعر-- در این راه کسانی مانند آرش .شادمهر-در کارهای جدید-کامرون کارتیو ... پیش قدم بوده اند
ای کاش در آینده ترانه سراها دیگر به مقوله عشق نپردازند و لااقل ابعاد نگفته آن رو مطرح کنند . اگر به ترانه های عاشقانه ی خارجی هم سری بزنید بد نیست ! مطالعه ضرری ندارد