Saturday, December 02, 2006
مطلب جدیدی که در مورد ترانه سرایی و نقش ترانه در موفقیت یک آهنگ هست تا چند ساعت دیگه آماده میشه که برای کمی تنوع هم که شده چند بیت زیر رو با هم مرور میکنیم تا یادی کرده باشیم از بابک بیات کسی که در تنهایی خودش از این دنیا رفت به دنبال كدامين قصه و افسانه ميگردي
در اين بيغوله رد پايي از ياران نمييابي
چراغ شيخ شد خاموش و اين افسانه روشن شد
كه در شهر ددان ميراثي از انسان نمييابي
در دو روز عمر كوته سخت جاني كردم
با همه نامهربانان مهرباني كردم
همدلي هم آشياني هم زباني كردم
بعد از اين بر چرخ بازيگر اميدم نيست نيست
آن سرانجامي كه بخشايد نويدم نيست نيست
هديه از ايام جز موي سپيدم نيست نيست
من نه هرگز شكوهاي از روزگاران كردهام
نه شكايت از دورنگيهاي ياران كردهام
گرچه شكوه بر زبانم می فشارد استخوانم
من كه با اين برگ ريزان روز و شب سركردهام
صد گل اميــــد را در سينه پرپر كردهام
دست تقدير اين زمانم كرده همرنگ خزانم
پشت سر پلها شكسته پيش رو نقش سرابي
هوشيار افتاده مستي در خرابات خــــرابي
مهرباني كيميا شد مردمي ديريـست مرده
سرفرازي را چه داند سر به زيري سرسپرده
ميروم دلمردگيها را ز سر بيــــرون كنم
گر فلك با مــــن نسازد چرخ را وارون كنم
بر كلام ناهمــاهنگ جدايـــــي خط كشم
در سرود آفرينش نغمــــهاي موزون كنم
در دو روز عمر خود بسيار هرمان ديدهام
بس ملامتها كز اين نامردمان بشنيدهام
سر دهد در گوش جانم موي همرنگ شبانم
من كه عمر رفته بر خاكستر غم چيدهام
زين سبب گردي ز خاكستر به خود پاشيدهام
گــــر بمانم يا نمانم بنده پيـــــر زمانم
ترانه سرا : تورج نگهبان