Sunday, September 18, 2005
تصور کن اگه حتی تصور کردنش سختهجهانی که هر انسانی تو اون خوشبخته خوشبخته
جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست
جواب همصداییها پلیس ضد شورش نیست
نه بمب هستهای داره، و نه بمبافکن نه خمپاره
دیگه هیچ بچهای پاشو روی مین جا نمیزاره
همه آزاده آزادن، همه بیدرد بیدردن
تو روزنامه نمیخونی، نهنگا خودکشی کردن
ولي ديگه تصور كردن همچين چيزهايي هم قابل باور نيست وقتي آدما در حصار مرزها اسيرن وقتي دولتمردان نفهم تر از خدمت كردن به مردم هستند ديگه چه توقعي ميشه داشت
وقتي انسانيت نسبت مستقيم با پول داشته باشه وقتي مذهب ميشه وسيله سرپوش مسايل و فريبكاري ها ديگه فكر ها گنجايشي براي تصور آرمان شهر ندارند
وقتي ابتذال جامعه رو بپوشونه وقتي بي فرهنگي جاي فرهنگ و بگيره وقتي خلاف و تبعيض و بي فكري براي مردمي به ارزش تبديل بشه ديگه تصور كردن محاله
ابتذال نه از مطربي و بي حجابي و ... ابتذال فكر فاسد
برادر يا خواهر من كه فكر ميكني وقتي تو جامعه اسلامي زندگي ميكني و اگه جلوي فيلم ها و نوار هاي موسيقي رو بگيرن ابتذالي وجود نداره و اون جووني كه از سر فاسدي بهش نگاه ميكني مبتذله
شايد هيج وقت نتوني به درستي فكر كني و هيچ وقت نخواهي فهميد كه ريشه ابتذال از نفهميدن هاي شماست .
ابتذال از اون جا شكل ميگيره كه فكر تو رو جوري به نفع خودشون پر ميكنن كه ديگه فكر كردنم برات دشواره